گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

خدا را صاف کن با ما دل بی‌کینهٔ خود را

مدار از خاکسار‌ان در غبار آیینهٔ خود را

دلم گنجینهٔ راز است و بر لب مهر خاموشی

که پیش غیر نگشایم در گنجینهٔ خود را

نخواهد غنچهٔ بختم شکفت ای شاخ گل بی‌تو

[...]

بابافغانی