گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۳۸ - در منع تبختر و طیش

 

خایه‌ها را به خایگینه کند

مرغ و کرباس را هزینه کند

اوحدی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

طفلی به نوم شکاف در سینه کند

دل را پی نقد عشق، گنجینه کند

ترسم که (چنین) گرم اگر پیش آید

افسرده‌ام از گرمی پیشینه کند

میلی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

چون در آیینه نظر آن مه دیرینه کند

خال را مردمک دیدة آیینه کند

چه توقّع دگر از عمر، جوانی چو نماند

شنبة ما چه گلی کرد که آدینه کند!

لذّت آنست که هرگز نپذیرد تغییر

[...]

فیاض لاهیجی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷

 

صف مژگان تو دل را چمن سینه کند

نگه گرم تو جان در تن آیینه کند

چشم بد دور فلک گوشه چشمی دارد

غم پارینه ما را می پارینه کند

شهد الفت به قوام آمد و حسرت باقی است

[...]

اسیر شهرستانی