گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می‌آید

ز خاک کشتهٔ دیرینه بوی مشک می‌آید

خیال زلف او را در دلم هرگه گذار افتد

چو گل از زخم‌های سینه بوی مشک می‌آید

به جوش آرد ز بس شوق می گلرنگ خونم را

[...]

سلیم تهرانی