گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶۱

 

سرمه اندر چشم خودبین می کنی

شانه اندر زلف پرچین می کنی

از ستم چندین که کردی کس نکرد

بس کن، از بهر که چندین می کنی؟

در غم لبهای من گویی بمیر

[...]

امیرخسرو دهلوی