گنجور

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱ - سفرنامه

 

هست قافش قاف و شینش شین عشق

عین بی شین قاف یعنی عین عشق

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸

 

ز حسن تو پیدا شد آیین عشق

خرد را لبت کرد تلقین عشق

برین رقعه ننهاد شاهی قدم

که ماتش نکردی به فرزین عشق

ازین بیشه شیری نیامد برون

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸۹

 

گردی است صبح ازنفس راستین عشق

داغی است مهر از جگر آتشین عشق

قفل درنشاط و سرورست قاف عقل

دندانه کلید بهشت است شین عشق

در چشم آفتاب کشد میل خوشه اش

[...]

صائب تبریزی
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۶ - احوال دوشیزهٔ مریخ که دعوی رسالت کرده

 

بیخبر از عشق و از آئین عشق

صعوهٔ رد کردهٔ شاهین عشق

اقبال لاهوری