گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

عشق را چندان که مهرش بود هم کینش بد است

گرچه خوبی ها بسی دارد، ولی اینش بد است

صورت شیرین ز خون کوهکن خوش غافل است

دشمنی هر کس که دارد خواب سنگینش بد است

هرچه پیشت می نهد از خوان قسمت روزگار

[...]

سلیم تهرانی