گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴

 

به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است

گشاده است مرا دست و آستین تنگ است

به جان رسیده ام از محرمان طره ی دوست

که عیش مور ز پهلوی خوشه چین تنگ است

زبان ز عهده ی شکر تو چون برون آید؟

[...]

سلیم تهرانی