گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۱

 

شد دل دریا کنارم ته همین از چشم تر

موج قلزم گشته هر چین جبین از چشم تر

بسکه دارد در گره آهی جدا از هجر اوست

چون حباب اشکم بریزد بر زمین از چشم تر

گر نه خوناب جگر بارد ز مژگان جای اشک

[...]

جویای تبریزی