گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

دوستان گر کشت ما را دوست ما دانیم و دوست

چون هلاک ما رضای اوست ما دانیم و دوست

گر نوازد ور گدازد جان ما کس را چه کار

ور به جان دشمن شود با دوست ما دانیم و دوست

دیده گربان ما در پای هر سرو و گلی

[...]

کمال خجندی