گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹

 

چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد

می چون عرق ز پیرهن شیشه بگذرد

فرهاد را بگو که ز جرم وفای تو

پرویز خود گذشت، اگر تیشه بگذرد

در عشق، موج گریه ام از آسمان گذشت

[...]

سلیم تهرانی