گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز

آید صدا ز تربت همپیشه ام هنوز

پیمانه ها به محتسبان آشنا شدند

پنهان درون سنگ بود شیشه ام هنوز

گلها خزان شدند و چمن ماند از نشاط

[...]

سیدای نسفی