گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

از که نالم که فغان از دل ریش است مرا

هر بلایی که بود از دل خویش است مرا

شربت وصل تو بی زخم فراقی نبود

لذت نوش پس از تلخی نیش است مرا

من که بیگانه ام از خویش و محبت سوزم

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

آه کز دست دل این سینه ریش است مرا

هر بلایی که بود از دل خویش است مرا

من که بیگانه ز خویشم ز غم و محنت هجر

چه غم از محنت بیگانه و خویش است مرا

نوش وصل تومن از نیش بلا یافته ام

[...]

اهلی شیرازی