×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۶ - در نکوهش حرص گوید
خلق ازین گردخوان دیرینه
دیده سیلی و هیچ سیری نه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۰
ما را می کهنه باید و دیرینه
وز روز ازل تا بابد سیری نه
خم از عدم و صراحی از جام وجود
کان تلخ نه و شور نه و شیرینه
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳
ای شهر شگرفان را غیر از تو امیری نه
بییاد تو در عالم ذهنی و ضمیری نه
شهری به مراد تو گردیده مرید، آنگه
این جمله مریدان را جز عشق تو پیری نه
من نامه نبشتن را دربسته میان، لیکن
[...]
ملکالشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳ - برای وثوق الدوله به فرنگستان فرستاده شد
ای خواجهٔ راد و مشفق دیرینه
دوری شاید ولی به این دیری نه
ساعت مشمر فال بدو نیک مگیر
مگذار که تقویم شود پارینه