گنجور

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴

 

کس از پرده بیرون ندیدی مرا

نه هرگز کس آوا شنیدی مرا

فردوسی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

مرده بودم از غمت، بر سر رسیدی دی مرا؟

من ندیدم گر تو را، شادم که تو دیدی مرا

خون خود بخشیدمت، کز رشک وقت کشتنم؛

غیر چون کرد التماس من، نبخشیدی مرا

امشب و امروز، کز روی تو چشمم روشن است

[...]

آذر بیگدلی
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۳۹ - من از روز ازل دیوانه بودم

 

گرچه به خاک و خون کشیدی مرا

روزی که دیدی مرا

بازآ که در شام غمم صبح امیدی مرا

صبح امیدی مرا

رهی معیری