گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۸

 

جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست

خیال او به دل تنگم آرمیده شده ست

ز زلف پرده در او که پرده پوش دل است

بیا که پرده پوشیدگان دریده شده ست

کشید عارض او خط، پناه چو، ای صبر

[...]

امیرخسرو دهلوی