گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

نور دو چشم کز برم بریده رفته است

هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است

پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق

کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است

کعبه جان کجا برد بار تعلق خسان

[...]

اهلی شیرازی