×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹۴
صفای یار به دیدن نمی شود آخر
گلی است این که به چیدن نمی شود آخر
شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
به گفتن و به شنید ن نمی شود آخر
فغان که سیب زنخدان یار راآبی است
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱
صفای حسن بدیدن نمیشود آخر
گل بهشت بچیدن نمیشود آخر
بسوی دام تو آن مرغ تند پروازم
که قوتم به پریدن نمیشود آخر
تو آن درخت برومند گلشن حسنی
[...]