گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد

گل خواست به دامن کند از بید، غلط کرد

با آمدنت، رفتن شب، دوش یکی بود

گویا که ترا صبح به خورشید غلط کرد

خوش در پی ناکامی‌ام افتاده، مگر بخت

[...]

قدسی مشهدی