گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

کس ننمود جرعه‌ای کز جگرم گزک نخواست

بی‌نمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست

هرکه زیاده دادمش عربده بیشتر نمود

پر ترکش نساختم کاسه که پر ترک نخواست

آمده نقش بازیم ورنه فراز دیده ام

[...]

نظیری نیشابوری
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

هر چه فلک نخواسته ست هیچ کس از فلک نخواست

ظرف فقیه می نجست باده ما گزک نخواست

غرقه به موجه تاب خورد تشنه ز دجله آب خورد

زحمت هیچ یک نداد راحت هیچ یک نخواست

جاه ز علم بی خبر علم ز جاه بی نیاز

[...]

غالب دهلوی