×
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک
بآخر چشم چون بر مویش افتاد
هزاران اشک خون بر رویش افتاد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
گهی در زنگبار مویش افتاد
گهی در بند روم رویش افتاد
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۹۷
سحر شبنم چو بر گیسویش افتاد
به عالم شورشی از بویش افتاد
خوش آن ساعت که فایز همچو گیسوش
پریشان حال در پهلویش افتاد