گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳

 

هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد

دستم گرفته بر سر کوی دگر برد

آشفته ام ز باد که هر دم بر غم من

گردی ز مقدم تو بروی دگر برد

جان را بدست باد چو سویت روان کنم

[...]

بابافغانی