گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵

 

خیال روی توام غم‌گسار و روی تو نه

به هر سوئی که کنم راه، راه سوی تو نه

خیال تو همه شب ره به کوی من دارد

اگرچه بخت مرا رهنما به کوی تو نه

دریغ کاش تو را خوی چون خیال بدی

[...]

خاقانی
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰

 

ای راهروان را گذر از کوی تو نه

ما بیخبر از عشق و خبر سوی تو نه

هر تشنه که از دست تو بستاند آب

از دست تو سیر گردد از روی تو نه

سعدی
 
 
sunny dark_mode