گنجور

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۳

 

مرد از هجر روی تو ای نازنین فریاد رس

خون شد دلم از خوی تو ای نازنین فریاد رس

هر سو رود از دیده خون، جولان کنان آید برون

سروقد دلجوی تو، ای نازنین فریاد رس

دل نافه تاتار شد، اشکم همه گلزار شد

[...]

خالد نقشبندی