گنجور

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی عشق » حکایت مفلسی که عاشق ایاز شد و گفتگوی او با محمود

 

من نمی‌یارم ز وصلش بوی برد

گوی وصلی یافت و از من گوی برد

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی حیرت » مادری که بر خاک دختر می‌گریست

 

این زن از چون من هزاران گوی برد

زانکه از گم گشتهٔ خود بوی برد

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

گوی معنی مرد نیکو گوی برد

زآنکه در ذات خدا او بوی برد

عطار
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴

 

ز کویش نسیم صبا بوی برد

به بویش دلم پی بدان کوی برد

دل از چنبر زلف او چون جهد؟

که باد سحر جان به یک سوی ‌برد

خیال کنارش بسی داشتند

[...]

سلمان ساوجی