گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

ز بس دیوانگی کردم به یاد روی او شب‌ها

ز وحشت گشته‌اند آشفته چون گیسوی او شب‌ها

مگر درمان تواند گشت درد احتیاجش را

عرق چیند به دامن ماهتاب از روی او شب‌ها

جواب منکر روز قیامت چون توان گفتن

[...]

جویای تبریزی