گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

مه نکویی زروی او دارد

شب سیاهی زموی او دارد

خود بدین چشم چون توان دیدن

آنچه از حسن روی او دارد

از سر کوی او بکعبه مرو

[...]

سیف فرغانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

ز طرز غنچه پی بردم که شرم روی او دارد

ز رنگ شعله دانستم که بیم خوی او دارد

گمان داری که آزادند نزدیکان او؟ نه نه

گره‌بند قبا پیوسته در پهلوی او دارد

نگه در دیده می‌دزدم که دارد عکس او در بر

[...]

فیاض لاهیجی