گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۶

 

خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو کرده ای

عشقبازان را به خوی نیک بدخو کرده ای

گرچه لاله در چمن آمد دورنگ و گل دوروی

هر دو را در عشق خود یکرنگ و یکرو کرده ای

تا فکندی چین در ابرو سجده نتوانم تو را

[...]

جامی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۵

 

به وحشت نگاهی چه خو کرده‌ای

که خود را به پیش خود او کرده‌ای

چو صبح از نفس پر گریبان مدر

که ناموس چاک رفو کرده‌ای

یمین و یسار و پس و پیش چیست

[...]

بیدل دهلوی