گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۱

 

رویی کز او نریخته است آبرو کجاست؟

ابرتری که تازه شود جان ازو کجاست؟

تا چون حریم کعبه بگردم به گرد او

یارب درین جهان دل بی آرزو کجاست؟

از تهمت است پیرهن ماه مصر چاک

[...]

صائب تبریزی