گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

دل باز سوی آن بت بدخو چه می رود؟

این خون گرفته باز دران کوچه می رود؟

چون رفت از من آن دل نادان، رو، ای صبا

امشب بران غریب ببین گو چه می رود؟

گلگشت باغ می کند امروز سرو من

[...]

امیرخسرو دهلوی