گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه سود

سر به پای شعله نه چون شمع، از زانو چه سود

وصل شیرین کی به زور آید به دست کوهکن

قوت طالع بخواه از قوت بازو چه سود

زلف لیلی صید دلهای پریشان می‌کند

[...]

قدسی مشهدی