گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۵

 

خوش آن روزی که بر آن طره‌های مشک‌بو پیچم

دو عالم را دهم از دست و بر یک موی او پیچم

خم می را بگویید ای حریفان رحم خوش چیزی ست

برای ساغری تا چند دست هر سبو پیچم؟

برای آن که فصل گل درین باغم به یاد آرند

[...]

سلیم تهرانی