گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۴۵

 

در خشم رفت و خوش نشد آن تندخو هنوز

باقی ست در میانه ما گفت و گو هنوز

چندان که پای سرو گیا بوسه می دهد

او می نیاورد به گیا سر فرو هنوز

ذکر بهشت و دوزخ آن کس کند که نیست

[...]

جلال عضد