×
عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۷
چندان که غم تو میشود انبوهم
هم میکوشم که با دلی بستوهم
گر بشکافی سینهٔ پراندوهم
بینی تو که زیر صد هزاران کوهم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۷
ز تو نعمت است و راحت لب شکرین و رو هم
به من آفت است و فتنه دل پر بلا و خو هم
همه عشق و آرزویی، غلطم که در لطافت
شده بی قرار و مجنون ز تو عشق و آرزو هم
نه فقیه گر فرشته چو تو گر حریف یابد
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
ناله فرماست کوه اندوهم
ناله چون نبودم مگر کوهم