گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد

که از خار دگر در رهگذارم خون نیندازد

نیفتم هیچگه در بزم شمع خود چو پروانه

که کس دستم نگیرد وز درم بیرون نیندازد

فسون خوان در پی تسکین سوز و من بفکر آن

[...]

بابافغانی