×
شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت اول
از گردش چرخ واژگون می گریم
وز جور زمانه بین که چون می گریم
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲
از جور سپهر واژگون میگریم
هردم ز دم دگر فزون میگریم
چون شیشه که گردد پر و خالی ز شراب
خون میخورم از حسرت و خون میگریم
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰
یار در چشم و من دلشده خون میگریم
دوست در خانه من از شهر برون میگریم
دیده ابر که میبارد و جویی که رود
کاش دیدی که من شیفته چون میگریم
کشتزار فلکی سبز ز باران منست
[...]