گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰

 

چون دو زلفش سر بر آن رخسار گلگون می‌نهند

آه و اشک من سر اندر کوه و هامون می‌نهند

از لب چون خون و آن روی چو آتش هر دمی

این دل شوریده را در آتش و خون می‌نهند

دور بینانی که دیدند آب خیز چشم من

[...]

اوحدی