گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

روزگاری شد که ما زین بخت وارون می‌تپیم

همچو زخم دل گریبان چاک در خون می‌تپیم

دیده عشقیم و ما را طالع نظاره نیست

سال‌ها در انتظار یک شبیخون می‌تپیم

موجه دریای خونابیم دور از زلف دوست

[...]

فصیحی هروی