×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید
چون لاله از خجالت گل غرق خون برآید
چون در هوای رویش میرم عجب نباشد
هر سبزه ای ز خاکم گر لاله گون برآید
یاران به دور خطّش فالی اگر گشایند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۴
به همچون منی آسمان چون برآید
خم می چسان بافلاطون برآید
چنان هویی از دل به صحرا برآرم
که لیلی نداند ز حی چون برآید
مرا دانه گویی چنین نذر کرده است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۵
چرا از خم می فلاطون برآید
ز دریای رحمت کسی چون برآید
غزالان کنند آن زمان ته دو زانو
که دیوانه ما به هامون برآید
برآید شکر خند ازان لعل میگون
[...]