گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت

حسن تو ز انچه بود فزون آمدن گرفت

زنجیر بست طره تو گرد آفتاب

صد ذوفنون به قید جنون آمدن گرفت

زآب زلال خواست دل تشنه قطره ای

[...]

جامی