×
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵
دلبران جمله غلام لب چون نوش تواند
بندهٔ حلقهٔ زلفین و بنا گوش تواند
وانکه بردند به گردون ز کله داری سر
هم کمر بستهٔ آن قد قباپوش تواند
بر سر ناله و فریاد جهانی زن و مرد
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸
زلفین سیه که در بناگوش تواند
سر بر سر هم نهاده بر دوش تواند
سایند سر از ادب به پایت شب و روز
آری دو سیاه حلقه در گوش تواند
قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
زلفین سیه که بر بناگوش تواند
سر بر سر هم نهاده همدوش تواند
ساید سر از ادب به پایت شب و روز
آری دو سیاه حلقه در گوش تواند
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۳ - در معنی اینکه توسیع حیات ملیه از تسخیر قوای نظام عالم است
اینهمه ای خواجه آغوش تو اند
پیش خیز وحلقه در گوش تو اند