×
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲
گر مغز همه بینی و گر پوست همه
هان تا نکنی کج نظری، کوست همه
تو دیده نداری که درو در نگری
ورنه ز سرت تا به قدم اوست همه
۲ بیت
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲
یک شهر بجست و جوی آن دوست همه
بگذشته ز مغز و در پی پوست همه
گر زانکه طریق طلبش دانستی
از خود طلبش داری و خود اوست همه
۲ بیت