گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد

 

بود در جان جهان هر ساعتی سوزی دگر

چشم کس هرگز مبیناد آنچنان روزی دگر

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۲

 

ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر

مهر تو سوزنده تر هر روز از روزی دگر

بس نبودت خوی بدجانان که بهر سوز من

می نشینی هر دم از نو با بدآموزی دگر

دل که در دست تو دادم به که نستانم ز تو

[...]

اهلی شیرازی