گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۱

 

ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گردد

خجل خورشید از خود چون چراغ روز می گردد

گسستن رشته مهر و محبت را بود مشکل

رهایی نیست مرغی را که دست آموز می گردد

کند افتادگی چون خاک ره هر کس شعار خود

[...]

صائب تبریزی