گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

چند باشم ز در دیر مغان دور، بس است

این قدر صبر که کردم من مخمور بس است

ای سلیمان، چه به خیل و حشمت می نازی

در شکست تو کمر بستن یک مور بس است

توشه ی راه گلستان می گلگون کافی ست

[...]

سلیم تهرانی