گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

دیده که رخ و زلف تو از دور ببیند

بر روز منور شب دیجور ببیند

در ظلمت زلفین تو رخسار تو نور است

پر نور شود دیده که آن نور ببیند

عاشق که به کویت گذرد خلد ببیند

[...]

ادیب صابر
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۵

 

چند آن می لب عاشق مخمور ببیند

چند آب خضر تشنه‌لب از دور ببیند

از روی تو کی سیر شود عاشق اگر هم

از صبح ازل تا نفس صور ببیند

تا گنج غم عشق تو در خانه دل‌هاست

[...]

اهلی شیرازی