گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸

 

ساقیا می ده که صبر و عشق مهجور از همند

عشق خرمن سوز و عقل خوشه چین دور از همند

در میان دیده و دل از مه رویت صفاست

زان سرای دیده و دل هردو پر نور از همند

حرف عقل از ما مپرس از عاقلان هم حرف عشق

[...]

اهلی شیرازی