گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶

 

سخت زیبا دلبرست او، چشم بد دور از رخش

ماه را ماند که می‌تابد همی نور از رخش

این پریوش را اگر فردا به فردوس آورند

رخ چو بنماید، خجل گردد بسی حور از رخش

گر به بستان آید آن گل‌چهر با این غنج و ناز

[...]

اوحدی