×
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
از آتش اهل عصر جز دودی نیست
وز هیچ کسم امید بهبودی نیست
دستی که زجور چرخ بر سر دارم
در دامن هرکه می زنم سودی نیست
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۶ - در بیان آنکه اگر چه مولانا قدسنا الله بسره العزیز شمس الدین تبریزی را عظم الله ذکره بصورت در دمشق نیافت بمعنی در خود یافت زیرا آن حال که شمس الدین را بود حضرتش را همان حاصل شد
بی وجودش مرا وجودی نیست
بی ویم هیچ تار و پودی نیست
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
سایه را چون بخود و جودی نیست
هستی او بجز نمودی نیست
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۶۶
ای آن که رهت به بزم مقصودی نیست
صد روشنی ات ز شمع بی دودی نیست
غلمان مطلب جزای طاعت، زنهار
با دوست کن این بیع که بی سودی نیست