گنجور

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

نقشم گرفته دوست نمودن چه احتیاج؟

آیینه مرا به زدودن چه احتیاج؟

با پیرهن ز ناز فرو می رود به دل

بند قبای دوست گشودن چه احتیاج؟

چون می توان به رهگذر دوست خاک شد

[...]

غالب دهلوی