گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۶۸

 

ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می پیچد

ز روزن در مصیبت خانه ما دود می پیچد

ز شمشیر که دارد صبح این زخم نمایان را؟

که دردم بر جگر زان رخت خون آلود می پیچد

کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک بردارد؟

[...]

صائب تبریزی